آخرین مطالب آرشیو وبلاگ پیوندهای روزانه پیوندها
لوگو آمار وبلاگ
جمعه 90 مرداد 21 :: 9:46 صبح :: نویسنده : علی
سلام به یاسم - دیشب حدود ساعت 2 بود خواب بدی می دیدم مثل کابوس - از خواب پریدم - خیس عرق شده بودم نمی دونم چی شد توی اون وضع سریع رفتم سراغ گوشی ام - یاسم اس شب بخیر نداده بود - یه اس بهش دادم - اصلا فکر نمی کردم زنگ بزنه - اون موقع شب - کمی باهام صحبت کرد - خیلی آروم شدم - اصلا کابوسم رو فراموش کرده بودم - یه جورایی شوکه شده بودم - اون موقع شب بعد از چندین روز دوری - صداشو می شنیدم - خدا می دونه چقدر خوشحالم کرد - خیلی دوستت دارم یاسم - محبت واقعا کیمیا است که توی این دوره زمونه خیلی خیلی کمیابه- اون محبتی که خالص باشه و بدون هیچ انتظاری- بدون منت- بدون ترحم- ....
موضوع مطلب : |
||